عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



در باغی چشمه‌ای‌ بود و دیوارهای بلند گرداگرد آن باغ،تشنه‌ای دردمند بالای دیوار با حسرت به آب نگاه می‌کرد.ناگهان خشتی از دیوار کند و در چشمه افکند.صدای آب مثل صدای یار شیرین و زیبا به گوشش آمد.مرد آنقدر از صدای آب لذت می‌برد که تندتند خشت‌ها را می‌کند و در آب می‌افکند.

آب فریاد زد:های،چرا خشت می‌زنی؟ از این خشت زدن بر من چه فایده‌ای می‌بری؟…

تشنه گفت: ای آب شیرین!در این کار دو فایده است.

اول اینکه شنیدن صدای آب برای تشنه مثل شنیدن صدای موسیقی است.نوای آن حیات بخش است،مُــرده را زنده می‌کند.مثل صدای رعد و برق بهاری برای باغ سبزه و سنبل می‌آورد.صدای آب مثل هدیه برای فقیر است.پیام آزادی برای زندانی است،بوی یوسف لطیف و زیباست که از پیراهنِ یوسف به پدرش یعقوب می‌رسید .

فایده دوم اینکه:من هر خشتی که برکنم به آب شیرین نزدیکتر می‌شوم،دیوار کوتاهتر می‌شود.

خم شدن و سجده در برابر خدا،مثل کندن خشت است.هر بار که خشتی از غرور خود بکنی، دیوار غرور تو کوتاهتر می‌شود و به آب حیات و حقیقت نزدیکتر می‌شوی.هر که تشنه‌تر باشد تندتر خشت‌ها را می‌کند.هر که آواز آب را عاشق‌تر باشد.خشت‌های بزرگتری برمی‌دارد.




:: موضوعات مرتبط: داستان کوتاه , ,
:: بازدید از این مطلب : 619
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
ن : Bahram
ت : جمعه 23 فروردين 1392
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:









نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان Harmonic... و آدرس bahram3.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






RSS

Powered By
loxblog.Com